Skip to content

Archive for September, 2011

23
Sep

No.6 قطعا بهترین داستان فصل تابستان نبود.

نسخه‌ی کاملا ناقص و نیمه کاره از یک ناول بلند 9 Vol ی و سایفای بود که اگر کامل ساخته می‌شد، می‌تونست یکی از فیووریت‌های من در ژانر علمی تخیلی باشه.

این داستان یکی از خوش ساخت‌ترین داستان‌ها در زمینه‌ی فضاسازی و رسوندن احساسات و حالت‌های مختلف بود. چیزی که در داستان‌های ژانر سایفای کمتر دیده می‌شه. این داستان سعی کرد که سردی این ژانر رو با حس بشکنه و کاملا در این کار موفق بود.

اگر چه داستان اونطور نشد که باید می‌شد. اگر چه نگذاشتن طبق روال ناول پیش بره. اگر چه شاید به این داستان و الگوی نصفه نیمه‌ی حوادث اون 5 هم از 10 ندم. ولی متشکرم ازش که به من کلی حس خوب داد.

 

حس بزرگ بودن دنیا رو. قشنگ بودنش در عین زشت بودن بوی گند دادن.

متشکرم که منو به یاد دیوار برلین انداخت. لول

 

و اگر چه No.6 بهترین داستان فصل تابستان نبود؛ اما قطعا یکی از بهترین OST Collection ها و زیباترین Ending Theme این فصل رو داشت.

من حجم این ترک رو تا نزدیک 5 برابر کم کردم. ولی واقعا یکی از لذت‌های دنیا اینه که یه ترک 13-14 مگی لذت بخش رو با هدفون گوش کنی و حال دنیا رو ببری.

 

Even the star that is too far and transient
Will surely light up and illuminate the night sky.
The miracle that I came across in the stardust,
Is inside the crowd and out of sight again.
The night that I cried for the past that I can’t return
I’ll say good bye to it, and will surely shine on tomorrow.
Though it was only a small constellation,
It has been notice that it was once here.

Thank you…