داستان شازده کوچولو بود؟
می گفت هر زمان به بزرگترها بگید که یه خونه دیدین که توی ایوونش شمعدونیه و لب بومش هر روز کبوتر میشینه و حسابی خوشگل و بامزه ست، اونها این زیبایی رو درک نمی کنن؛ حتما باید بهشون بگی که اون خونه چقدر مساحت داره و چقدر گرون خریده شده تا زیبایی اون رو درک کنن.
بی انصافیه ها! ولی الان دقیقا حسی مشابه این موضوع بهم دست داده! =__=”
خب وقتی بعد از عمری صدات می کنم که یه کار مهم رو بهت نشون بدم، بهم نگو من درکت نمی کنم؛ علاقه هات خیلی مبهمه! اصلا هم نیاز نیست که بگی ایول چقدر خوب شده! بگو اوکی ه؛ زحمت کشیدی…