+
最近、頭がむちゃくちゃで精神的と物理的に両方とも良くない気分があるけど、いつものように強いながらもう少し待ってなければならない。時々この物語のおしまいは一体どうなるんだろうと思ってる。
あ、眠い。百夜くらい眠りが必要感じがある。
Saturday. March 31, 2018. 11:34 P.M
11 فروردین 1397
+
Just how hard do we have to try in order to achieve our own true happiness__?
Friday. March 30, 2018. 6:34 P.M
10 فروردین 1397
+
آخرین باری که متحمل شکست مهمی شدم رو، به خوبی به خاطر دارم؛ زمانی که خبرش به گوشم رسید، در حال مطالعۀ یک کتاب بودم. تنها کمی در ورق زدن اونچه که تو دست داشتم تعلل کردم و بعد، خوندن رو از سر گرفتم…
خوندن کتابی رو که صرفا اگر اون روز موفق میشدم، اطلاعاتش میتونست خیلی زود به کارم بیاد.
Wednesday. March 28, 2018. 9:13 P.M
8 فروردین 1397
+
هنوز برای این فلسفه بافیها قدری جوانی؛
و برای تمام کارهایی که میتونی انجام بدی و براشون تلاشی نمیکنی، زیادی پیر…
Tuesday. March 27, 2018. 12:29 A.M
7 فروردین 1397
+
شیفته داستانهایی که درونشون هیچوقت شاهزادۀ هیولا جاش رو به یک آدمیزاد نمیده.
Saturday. March 24, 2018. 04:35 P.M
4 فروردین 1397
+
حتی اگر فقط کمی از ایام بیست سالگیت گذشته باشه هم کفایت میکنه؛ تا بفهمی ده سالگی که در نظر تو این همه تکمیل و با جزئیات یادآوری میشه، تا چه اندازه حکایت از ایام بچهسالگیهای تو داشته.
پ.ن: به بهانۀ سکوت و شبگردیهای خوشایند ایام عید.
Friday. March 23, 2018. 10:40 P.M
3 فروردین 1397
+
خونه تکونی برای من، یعنی چند ساعتی شنا کردن میان خاطرات و یادداشتهایی که هنوز یاد نگرفتم چطور باید یکجا جمعشون کنم. حقیقتا کمتر کسی رو میشناسم که هر سال به این اندازه کاغذ سیاه کرده باشه.
سال کهنۀ من امسال کمی متلاطم؛ همراه با مقداری خلاء ناشی از عدم ملاقات با آذر قبل از سال جدید؛ اما در هر حال در تلاشی همه جانبه برای روزهایی بهتر گذشت.
^^。来年も一生懸命生きましょう
پ.ن: کدها رو هم که حتما باید تبدیل کنه بیمعنی! به هر حال برای یه تغییر ذائقۀ حداقل یکساله، اونقدرها هم بد به نظر نمیرسه. شخصا امیدوارم تا سال دیگه پیرم نکرده باشه. لول
Tuesday. March 20, 2018. 5:20 P.M
29 اسفند 1396
+
از وقتی بخشی از کارم از انیمیشن به سایت منتقل شده، کاشف به عمل اومده هر آنچه که به تشخیص من هیجانانگیز و جذاب تلقی میشهـاز گیاهان گوشتخوار گرفته تا مورچههای عسلی و عجیبترین گلهای دنیاـ میتونه برای بچهها عجیب و گاها ترسناک باشه.
پیش از این هم در بخش انیمیشن کشف شده بود آثاری که به تشخیص سرپرست بخش برای انتشار انتخاب میشه، بعضا به دلیل ارائۀ مضامینی که شادیآور نیستن، ممکنه برای بچهها خوب نباشه.
انیمیشن مورد بحث، انیمیشن کوتاهی بود که آدمکی مقوایی ریههای مقوایی خودش رو به دوستی اهدا میکرد که حال خوشی نداشت.
جدای از مسالۀ اعتماد یا عدم اعتماد به تجربۀ سرپرست بخش، واقعیت اینه که من گاها برای بچههای این مملکت واقعا نگران میشم. بچههایی که تو سن 12-10 سالگی که به عقیدۀ من اونقدرها هم سن پایینی محسوب نمیشه، نتونن به جز بوئیدن گل رز (اون هم تازه خار گرفتهش!) و مضامین سرخوشکُنک با چیز دیگهای سرو کله بزنن، آدمهای محافظهکار، آسیبپذیر و بعضا عاری از تخیلی بار میان و این اصلا چیز خوبی نیست.
و حقیقت اینه که این ماجرا حکایتی در مورد سلیقۀ من نوعی نیست. اصلا گیریم که من عجیب و غریب؛ اما به هر حال توی کارفرما با اون همه ادعا در مورد فعالیت در عرصۀ کودک، در من همین چیزها رو دیدی که منو در مقام کارشناس و سرپرست بخش نشوندی اونجا! وگرنه که چه حاصل از این انتخاب؟!
Wednesday. March 7, 2018. 7:45 P.M
۱۶اسفند ۱۳۹۶
+
گاهی برای انجام ندادن کارها، باید به اندازۀ کافی دلیل داشت.
Sunday. March 4, 2018. 10:07 P.M
۱3 اسفند ۱۳۹۶
+
حالم قدری خوش نیست این روزها؛ لابد رنگ سفید قالب آبی هم مزید بر علت شده که حالی برای نوشتن نداشته باشم.
نشستم تنگ آفتاب زمستانی پشت پنجره و از فشار انتظار و زور داروها و بیمزگیهای مملکت در حال نوشیدن فنجان سوم قهوۀ صبحگاهی، با هیولاهای دوستداشتنی 獏、雨降り小僧、百足、土蜘蛛 چهارقل بازی میکنم!
。。。記憶届く
Black memory
「BLACK MEMORY」
THE ORAL CIGARETTES