+
自分の命は自分で守って下さい。
این یکی از عمیقترین جملههایی بود که اخیرا حین یک مانور زلزله شنیدم. «خودت از جون خودت محافظت کن!». جالب اینجاست که تو زبان ما هر چند بار هم که بخونیش، اون وزن و عمقی که در زبان ژاپنی داره رو منتقل نمیکنه.
Wednesday. Sep 18, 2019. 07:32 P.M
27 شهریور 1398
+
دوتایی کولههامون رو برداشتیم و راه افتادیم سمت دریا؛ خلیج ماتسوشیما.
هوا ابر بود و باد دلچسبی از سمت دریا میومد. با خودم فکر کردم که باید بیش از اینها برای جستجو و سفر به گوشه و کنارها فرصت پیدا کنم…
Saturday. Sep 14, 2019. 09:43 P.M
23 شهریور 1398
+
وقتی برگشتم خونه، ساعت از هفت گذشته بود. دو تا ماگ قهوه درست کردم و رفتم پیش Chevy تا با کیک موز و دانگو، یه شبنشینی خوب برای お月見 رقم بزنیم.
یک ساعت بعدش، قدمزنان راه افتادیم تو کوچه خیابونهای خلوت و ماه رو تماشا کردیم، از هر دری گپ زدیم، سری به جینجاهای اطراف زدیم و از آسمون نیمه ابری و ماه فوقالعادهش لذت بردیم. خلاصه آخرین روز کاریِ هفته، اینطوری گذشت. همینقدر خوشمزه…
پ.ن: اینجا همه توی ماه خرگوش میبینن. تصورش ساده نیست؛ ولی قطعا محتملتر از حالتیه که توی ماه ا*مام ببینی. =))
Friday. Sep 13, 2019. 11:43 P.M
22 شهریور 1398
+
اول صبح بهش گفتم انگار کمی رنگش پریده. گفت که حالش از هر روز بهتره. بعد از ظهر Haruna بهش گفت که انگار چندان سر حال نیست. در حالی که دیگه مثل صبح مطمئن به نظر نمیرسید، گفت که فکر میکنه کمی خسته است. خلاصه نشون به اون نشونی، که در حالیکه حالش از همیشه بهتر بود، زودتر از همیشه برگشت خونه؛ فرداش هم مرخصی گرفت و اصلا نیومد.
یعنی تلقین با آدم چهها که نمیکنه! لول
Wednesday. Sep 11, 2019. 10:43 P.M
20 شهریور 1398
+
トンボの眼鏡は水色眼鏡
青いおそらを飛んだから
飛んだーかーらー
…
این قطعه، بخشی از یک ترانۀ کودکانۀ ژاپنی به نام Tonbo no Megane (トンボの眼鏡) یا «عینک سنجاقک» هست که حقیقتا مورد علاقۀ منه. این بخش از ترانه میگه «عینک سنجاقک، برنگ آبی آسمونه، چون تو قلب آسمون آبی پرواز کرده.»
Monday. Sep 09, 2019. 08:55 P.M
18 شهریور 1398
+
دست آخر دوام نیاوردم و رفتم یه قفسه جمع و جور کتاب خریدم؛ یک متر white board sheet زدم به دیوار و تقویم روز شمار قدیمی رو چسبوندم به در اتاق. و فقط خدا میدونه که وقتی این سه تا رو کنارم دارم، تا چه اندازه احساس میکنم که به فتح دنیا نزدیکم.